دلنوشته
تحت المطر نظراااتی الملتسمه الی السماء زیر باران نگاه پرنیازم رو به آسمان است .
لهفة شوقا بلا نهایة تجلس ع على أیدی الملتهبه
خدی هی رطبة أو مبللة من المطرالحب ؟؟تحت المطر ؛
حافی القدمین ، من دون ضل ومع مظلة مغلقه.
عندما رایت تلاعب قطرات الحب ع ایدی اکتشفت یجب إغلاق مظلة المطر...
وتمطر السماء حنانا لمداعبة ایدین العشاق ..یجب إغلاق المظلة
تحت المطر اصرخ وحشتی و فرااقی
تحت المطر وحدی
ربما کان القدر یکتب لی هذه المرة... تحت المطر معه....
تحت المطر معه........
شور عشقی بی انتها بروی دستهای پر التهاب و بی قرارم مینشیند.
گونه هایم خیس اشک است یا نمناک از بارش عاشقانه آسمان یکرنگ
زیر باران پابرهنه ؛بی سایبان وبا چتری بسته..
به هنگام عشق بازی قطره هابروی دستانم فلسفه ی سهراب را دریافتم زیر باران باید رفت چترها را باید بست ...
آسمان میبارد که نوازشگر دستان دو عاشق بشود..
چترها را باید بست؛اسمانی سایبانی از مهر و عطوفت شده است..
زیرباران ..لحظه هایم در پی فریاد جدایی هایند..
زیر باران تنها ؛
شاید این قسمت وتقدیر برایم بنویسد ...این بار زیر باران با او ....
زیر باران با او .........
Look at the sky rain.s nead. .
Infinite love salty hands full on lung inflammation and sits.
My cheeks are wet or damp from the rain I love the sky
Rain barefoot, without a closed canopy with the umbrella ..
He hands the philosophy of love Habrvy drop when I found out the rain canopy must be closed ...
Two hands caressing the sky would fall in love ..
Canopy must be closed; Umbrella ure is from, Love and kindness ..
َ .. I cry in my charge separation Haynd ..
Single rain;
Perhaps this Vtqdyr write me ... this time the rain with him ....
with him In the Rain.........
| :قالبساز: :بهاربیست: |
ینجا مدفن افکارخاموش آدم دیوانه ای ست که از فرط تنهائی دستش فقط به خدا می رسد و بس . اینجا را که خواندی ، نمی گویم دلت را بشور ، لطفا اما ، چشمانت را آب بکش ...
